به گزارش خبرگزاری «حوزه» «خوب، بد، جلف» عنوان اولین فیلمی بود که در روز ششم جشنواره فیلم فجر به نمایش عمومی در آمد، البته به جز مستندی که قبل از این فیلم نمایش داده شد، این فیلم سینمایی که صرفاً برای گیشه ساخته شده، اولین تجربه پیمان قاسم خانی در مقام کارگردان است.
این فیلم برای کسب جایزه وارد جشنواره نشده، بلکه همانطور که کارگردان گفته صرفاً برای خوب شدن حال تماشاگران جشنواره که دائما فیلم تلخ و ناامید کننده می سازند به این فستیوال راه پیدا کرده است، البته در تاریخ سینمای ایران فیلم های کمدی چون «میهمان مامان» نیز وجود داشته اند که مورد پسند هیئت داوران قرار گرفته است، اما معمولا نسبت به فیلم های طنز عکس العملی خوبی را شاهد نیستیم.
پیمان قاسم خانی در حوزه فیلمنامه نویسی یکی از سناریو نویسان نامی کشورمان است که آثار متعددی در سینما دارد و هر کدام یکی از پرفروشترین کارهای سینمای ما بوده اند. هر چند او در «مارمولک» خاطر جامعه متدین و قشر فرهیخته روحانیت را آزرده ساخت.
*فیلمی که آموزندگی ندارد
اما اگر بخواهیم به رویکرد معنایی فیلم بپردازیم باید گفت؛ این کار هیچ چیز به خصوصی ندارد تا بخواهد به تماشاگر بیاموزد و اصلاً فیلم «خوب، بد، جلف» با چنین ادعایی ساخته نشده و به قول کارگردان، تنها گیشه را مد نظر دارد! این توجیه شاید به لحاظ سینمایی امری منطقی باشد و در قالب شعار هنر، برای هنر معنا پیدا کند، اما آرمانی که ما از سینما انتظار داریم آن است که در کنار سرگرمی، نکته ای نیز به مخاطب آموخته شود، اتفاقی که متاسفانه در این فیلم شاهدش نیستیم؟
*بازهم پوشش زننده زنان بازیگر
مطلب دیگر به بحث طراحی لباس برای خانم ها است که شکلی شایسته و زیبنده ندارد، حتی در برخی مواقع زننده است، برای همین از بخش نظارت و بازبینی سازمان سینمایی می بایست سوال کرد بر چه مبنا و قانونی به حجاب فیلم هایی نظیر «خوب، بد، جلف» مجوز نمایش می دهد، آیا وقتی ما از سینمای اسلامی سخن می گوییم، منظورمان چنین پوشش هایی است؟
*باز سیاهنمایی و دلخوشی برای کَن!
فیلم دومی که در جشنواره به نمایش در آمد «آذر» نام داشت، کاری که محمد حمزه ای آن را به عنوان نخستین اثر خود کارگردانی کرده و فیلمش در بخش مسابقه سینمای ایران حضور دارد. این فلیم سینمایی که به شدت کاری تلخ و سیاه است به هیچ وجه مخاطب را مد نظر ندارد به نحویکه این سوال در ذهن پیش می آید، آیا فیلمساز برای نمایش در خانه خود ساخته است؟ زیرا اگر اینگونه نبود، حداقل عوامل جذابیت را در کارش لحاظ می کرد.
در این فیلم باز هم موضوعی تلخ با پایانی نامعلوم وجود دارد به هیچ وجه امیدی را در آن نمی توان مشاهده کرد، فیلمی که انگار می خواهد بگوید جامعه ای که در آن زندگی می کنیم به هیچ وجه نقطه روشنی در خود ندارد! چنین آثاری این سوال را در ذهن به وجود می آورد، آیا واقعا هر معضلی که در جامعه مد نظر قرار می گیرد، باید به صورت سیاه آن را تصویر کرد؟ آیا برای رهایی از معضلات هیچ راهی وجود ندارد تا کارگردان بخواهد آن را پیشنهاد کند؟
این فیلم ها که به نظر کارشناسان در گیشه هیچ امید و جایگاهی ندارند، تنها برای جذب نظر جشنوارههای خارجی تولید می شود، تا به نوعی با سیاه نمایی خود، جایزه ای از فستیوال های خارجی دریافت کنند. رویکردی که بسیار مذموم است، اما متاسفانه در سینما ما رایج شده است؟!
*تصویری از ترورهای تلخ سازمان مجاهدین خلق
مهمترین فیلمی که در شب ششم جشنواره روی پرده رفت «ماجرای نیمروز» نام داشت در آن به جنایات منافقان در ابتدای دهه 60 پرداخته شد. این فیلم که ساخته فیلمساز جوان و خوش آتیه سینما محمدحسین مهدویان است، داستان چند مامور امنیتی را بیان می کند که برای رسیدن به شاخههای اصلی گروه های منافقان دست به عملیاتی خطیر زده و در انتها در ماموریت شان به موفقیت دست پیدا می کنند.
نکته مهم در این فیلم این است مردم با دیدن این تولیدات متوجه می شوند گروهکی که خود را مجاهدان خلق می دانند، چه جنایاتی را در این کشور انجام داده اند و چگونه دستشان به خون هزاران نفر از مردم آغشته است. نکته حائز اهمیت اینجاست؛ برای آنها فرقی نمی کند، طرف مقابل آنها نظامی باشد یا غیر نظامی، برای همین به راحتی هر چه تمامتر مردم را به گلوله می بندد.
درباره این فیلم سینمایی باید به این نکته اشاره کرد؛ این قبیل تولیدات جز نیازهای اساسی زمان حال است، چون ممکن است با گذشت زمان، دشمنان این ملت و انقلاب بخواهند با تبلیغاتی رسانه ای به ویژه ماهواره ها خود را انسان دوست نشان دهند، ولی آثاری نظیر «ماجرای نیمروز» نشان می دهد آنها تا چه حد دستشان به خون این ملت آغشته شده است.
اما درباره بحث های فنی این فیلم هم می توان گفت؛ «ماجرای نیمروز» یک اثر با استانداردهای بسیار بالای سینمایی است که به جرأت نمی شود اشکال چندانی از آن گرفت، زیرا با توجه به پتانسیلی که سینمای ایران دارد، این فیلم از استاندارد های موجود بسیار بالا عمل کرده است. این امتیاز را هم می توان در تمامی بخش ها مشاهده کرد، برای همین نمی توان از یک بخش خاص به عنوان نقطه مثبت یاد کرد بلکه تمامی حوزه ها در این فیلم خوب پرداخته شده اند.
در انتها فیلم هایی نظیر «ماجرای نیمروز» و «سیانور» جزء الزامات سینمای کشورمان هستند، برای همین می بایست از این دست تولیدات حمایت کرد، تا سینمای ایران به لحاظ کیفی رشد کند و بسیاری از ناگفته های دهه 60 برای مخاطب جوان بیان شود.